12 ویژگی یک کارآفرین موفق و ناموفق را بشناسید

کارآفرین
مدیریت کسب و کار (MBA)

12 ویژگی یک کارآفرین موفق و ناموفق را بشناسید

کارآفرینان موفق نگاه نو و متفاوتی به کار و زندگی‌شان دارند. تفاوت آنها با کارآفرینان ناموفق ظریف اما قابل تمیز است. این تفاوت‌ها فراتر از خواسته‌ها و رویاهای آنهاست. این تفاوت‌ها به عادات یا رموز نهایی برنمی‌گردد. تفاوت آنها به نیروی قابل سنجشی برمی‌گردد که در دایره تفکر و تعقل این افراد نهفته است و موجب می‌شود تحولاتی در شیوه کار، زندگی و روابط شغلی آنها پدید آید.

در این مقاله قصد داریم “ویژگی‌ های” متمایز کننده کارآفرینان موفق را بررسی کنیم نه “عادات” آنان را. زیرا “عادات” پیش از مطالعه کردن به وجود می‌‌آیند و در اصل نیازی به مطالعه آنها نیست. از سوی دیگر، کسب عادات دیگران موجب می‌شود از مسیر خود دور افتید، چرا که اینها عادات “شما” نیست.12 وجه تمایز کارآفرینان موفق در زیر شرح داده شده است که با فراگیری آنها می‌توانید تفاوت قابل ملاحظه‌ای در نوع تفکر، ارزیابی و دیدگاه تان ایجاد کنید.

1 – اجبار یا توان

وقتی می‌خواهید چیزی را به زور کسب کنید، باید از همه طرف متوسل به جبر شوید که نیازمند تلاش و تقلای بسیار است. این در حالیست که تکیه بر آنچه در توان دارید نیرویی خلق می‌کند که از تونایی‌ها فراتر می‌رود. وقتی فرد تمام نیروهای درونی، باورها و عواطفش را هم سو می‌سازد احساس قدرت وتوانمندی می‌کند و این امر موجب می‌شود با صرف انرژی کمتر به اهدافش نایل گردد. به عبارتی فرد با هر قدم که برمی‌دارد چندین گام جلو می‌افتد.

2- تحقق وظایف یا نیل به هدف

تحقق کارها با به پایان رساندن و تمام کردن آنها همراه است و بیشتر به وظایف برمی‌گردد. وقتی انسان کاری را به پایان می‌رساند آن چیز معنا و اهمیت خود را از دست می‌دهد. آیا تا به حال برای تحقق کاری تلاش و کوشش کرده‌اید؟ اگر چنین بوده است آیا با تحقق آن احساس نکرده‌اید آنقدرها هم مهم نبوده است؟ این تجربه همواره با یاس همراه است. اما نیل به هدف هیچ‌گاه پایان‌پذیر نیست. چرا که با آگاهی معنوی از معنا و اهمیت کار همراه است. این دیدگاه همواره آرامش دهنده و الهام‌بخش است.

کارآفرین

3- پول

انگیزه اصلی اغلب کارآفرینان موفق دنیا از کار کردن، پول نیست. آن‌ها زمانی که کار خود را شروع کردند محاسبه‌ نکرده‌اند که این کار چقدر می‌تواند پول‌ساز باشد. علاقه آن‌ها به کاری خاص باعث شده که به‌تدریج در کار خود پیشرفت کنند.

اگر معیار ما فقط درآمد خوب و پول باشد خیلی زود خسته می‌شویم و کار را ادامه نخواهیم داد؛ ولی اگر علاقه باشد شاید آن‌قدر کار را ادامه دهیم تا در نهایت به درآمد خوب هم برسیم.

4- کسب اطلاعات یا به کار بستن آنها

بدیهی است که کسب اطلاعات تنها در صورت به کار بستن آنها ثمربخش خواهد بود. متاسفانه بسیاری از کارآفرینان و کارفرمایان ساعات زیادی را صرف مطالعه و کسب اطلاعات می‌کنند. اما هیچ‌گاه آنها را به کار نمی‌بندند.

5- کار نیمه‌وقت

کارآفرینان موفق درباره کار دوم یا کار نیمه‌وقت متفاوت فکر می‌کنند. اینکه ما جایی کارمند باشیم و با کار دوم یا کار نیمه‌وقت بتوانیم یک کسب‌وکار بسیار موفق راه‌اندازی کنیم، شاید تا مدتی توجیه داشته باشد؛ ولی معمولا این روش در درازمدت نتیجه‌ای ندارد و لازم است که جرئت تغییرات بزرگ‌تری را داشته باشیم. باید به جایی برسیم که  کارمان را کنار بگذاریم و کل زمان کاری خود را به کارآفرینی اختصاص دهیم. همچنین باید بر پیشرفت شخصی خودمان تمرکز کنیم.

کارآفرین

6- تفکیک یا تلفیق

کارآفرینان موفق می‌گویند پیش از هر چیز به زندگی‌شان به صورت بخش‌های تفکیک شده نگاه کرده‌اند. این افراد حتی در تجارتشان هم چنین نگاهی به خدمات، محصولات و حتی تلاش‌هایشان دارند. این امر باید به صورتی باشد که کسب موفقیت در هر زمینه به پیشبرد زمینه دیگر منتج شود. برای این کار مولفه‌ها و طرح‌های گوناگون تجارتتان را بنویسید. سپس درباره اینکه فعالیت در کدام زمینه به برجسته‌سازی زمینه دیگر می‌‌انجامد بیاندیشید و برنامه‌ریزی کنید.

7- فقط کار یا کار همراه با تفریح

کار جدی و بدون تفریح تحمیلی از “باید”‌ها و “وظایف” است که نتیجه‌ای جز خستگی ندارد. با کار سخت و طاقت‌فرسا انسان می‌خواهد در مقابل چیزی ایستادگی کند. اما کار همراه با تفریح، منبع شادابی، نور،‌الهام و آرامش است. کارآفرینان موفق پیش از پی بردن به نحوه صحیح انجام کارها، فکر می‌‌کردند باید فقط تلاش کنند و این امر سلامتی، انرژی و شادابی را از آنان می‌گرفت. آنها پس از کسب نتایج ضعیف تصمیم گرفتند روش خود را تغییر دهند و آن وقت بود که خودشان هم شگفت‌زده شده بودند که “آیا واقعا اینقدر راحت می‌شد کارها را انجام داد”!

8- ترس

اغلب کارآفرینان دنیا یا ترس‌هایشان کنار می‌آیند و اجازه نمی‌دهد ترس مانعی برای انجام کارهای جسورانه باشد. آن‌ها در طول عمرشان تصمیماتی را می گیرند که از دید دیگران اشتباه‌ترین و خطرناک‌ترین تصمیمات هستند. بعضی از همین تصمیمات باعث می‌شود که شخص پیشرفت نمایی و بسیار سریعی در کار خود داشته باشد. اگر بیش از حد احتیاط کنیم و برای انجام هر قدمی در کار تمام جوانب ممکن را بسنجیم معمولا هیچ کار ارزشمندی انجام نخواهیم داد.

9- حمایت ساختار یا کل فضای کاری

ساختارها در نحوه انجام امور نقش مهمی ایفا می‌کنند و حتی اگر ساختار تشکیل‌شده بسیار متفاوت از ساختار دیگران باشد باز هم ایرادی بر آن نیست.ساختارها روی وظایف و نتایج از پیش تعیین شده تکیه می‌کنند اما برخورداری از حمایت کل فضای کاری ساختار وسیعتری فراهم می‌‌آورد که پیشرفت و ترقی را آسانتر می‌سازد. تفاوت این دو در اینست که محیط برای شما کار می‌کند ولی برای ساختار شما باید کار کنید. حمایت فضای کاری، ‌ساختارهای کوچکتر را از آن شما می‌سازد. کارآفرینان موفق معتقدند این تفاوت بسیار حائز اهمیت است. آنها با بسط ساختارهای حمایتگر به کل فضای کاری موفقیت بیشتری نصیب خود می‌کنند.

10- تغییر رفتار یا تحول یک کارآفرین

تغییر رفتار سطحی‌تر از تحول است. این امر به ترک یا آغاز یک رفتار اشاره دارد که ممکن است ساده یا گذرا باشد. تحول نیروی قوی‌‌تری است که در نتیجه یک تجربه به وجود می‌آید و به دگرگونی عمیق و درونی منجر می‌شود که اغلب هویت فرد را هم دستخوش تغییر قرار می‌دهد و برای او دیدگاه متفاوتی به ارمغان می‌‌آورد.

لحظاتی را به یاد بیاورید که به یکباره و ناگهان “چیزی دریافت کرده‌اید”. این شروع یک دگرگونی است. البته همیشه امکان برگشت به روش و رویکرد گذشته وجود دارد. اما همیشه صدایی از درون به شما خواهد گفت که با برگشت به رویکرد نخست نمی‌توانید از توانایی‌های خود نهایت استفاده را بکنید. برای نمونه وقتی متوجه شوید افکار شما نتایج کارتان را تحت الشعاع قرار می‌دهند دیگر نمی‌توانید این امر را منکر شوید و اگر گاهی از این حقیقت غفلت کنید باز هم صدایی از عمق وجودتان شما را به آن فرا می‌خواند.کارآفرینان موفق همواره به دنبال کشف تحولات لازم هستند تا بتوانند زندگی و کارشان را باز هم در جهت بهتری هدایت کنند.

11- رویای بزرگ

مورد دیگر این است که برای موفقیت در کارآفرینی لزومی ندارد در ابتدای فعالیت، رویایی بزرگ و واضح داشته باشیم. اوایل کار شاید هدف ما پوشش هزینه‌ها و ادامه مسیر باشد. در ادامه کار به جایی می‌رسیم که رویایی شکل می‌گیرد.

بنابراین لزومی ندارد که برای موفقیت در کار، رویای بزرگی داشته باشیم و تا 30 سال آینده خودمان را به وضوح ببینیم تا بتوانیم موفق شویم. البته مسلم است که داشتن رویای بزرگ و چشم‌انداز سرعت رشد ما را خیلی سریع‌تر می‌کند؛ ولی نکته‌ای که در اغلب کارآفرینان ایرانی وجود دارد این است که این افراد با یک هدف دیگری شروع کرده‌اند و در وسط کار بارها این هدف تغییر کرده است و بالاخره به یک موفقیت بزرگی رسیده‌اند و خیلی هم بر آن رویای بزرگ پافشاری نکردند. بیشتر علاقه به کار و تلاش بوده که باعث شده سریع پیشرفت کنند.

اغلب کار‌افرینان موفق کارآفرینی را یک بازی می‌دانند که اغلب برنده می‌شوند و جایزه آن پول است. بیشتر وقت‌ها جایزه اهمیتی ندارد، بلکه برنده شدن برایشان مهم‌تر است.

12- بدبینی یا خوش‌بینی

بدیهی به نظر می‌رسد که بهتر است خوش‌بین بود تا بدبین. اما مسئله اینجاست که مشکل می‌توان تشخیص داد چه زمان بدبین هستیم. افرادی که در کشاکش تجارت هستند خود را “واقع‌گرا” توصیف می‌کنند و می‌گویند واقعیات و حقیقت امور را می‌بینند.اما حقیقت این است که آنها تنها بخشی از واقعیات را می‌بینند و اکثر اوقات شرایط را از آنچه که هست بدتر جلوه می‌دهند.خوش‌بینی تنها یک طرز تفکر یا رویکرد نیست بلکه یک تعهد است که فرد را ملزم می‌دارد نقطه قوت و روشن شرایط را ببیند و آنها را بارور سازد. این یک اصل معنوی و علمی است که وقتی انسان قوای خود را بر نقاط سازنده و مثبت متمرکز کند و با شور و بصیرت از آنها برای رسیدن به هدفش استفاده نماید خلاق‌تر و با درایت‌تر می‌شود.کارآفرینان موفق این مهارت را در خود “به حد کمال” رسانده‌اند.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *